معنی فارسی hemicranic
B1نیمهجمجمهای، اصطلاحی برای توصیف درد یا سایر مشکلات مربوط به یک طرف سر است.
Describing pain or other issues related to one side of the head.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درد نیمهجمجمهای میتواند یک سمت سر را تحت تأثیر قرار دهد.
مثال:
Hemicranic pain can affect one side of the head.
معنی(example):
بیماران بهطور مکرر علائم نیمهجمجمهای را گزارش دادند.
مثال:
Patients reported hemicranic symptoms frequently.
معنی فارسی کلمه hemicranic
:
نیمهجمجمهای، اصطلاحی برای توصیف درد یا سایر مشکلات مربوط به یک طرف سر است.