معنی فارسی hemicrystalline
B1نیمهکریستالی، مشخصهای برای موادی که هم عیوب و هم ساختارهای کریستالی را دارند.
Characteristic of materials that have both amorphous and crystalline structures.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار نیمهکریستالی تحت میکروسکوپ مشاهده شد.
مثال:
The hemicrystalline structure was observed under a microscope.
معنی(example):
مواد نیمهکریستالی ویژگیهای حرارتی منحصر به فردی را نشان میدهند.
مثال:
Hemicrystalline materials exhibit unique thermal properties.
معنی فارسی کلمه hemicrystalline
:
نیمهکریستالی، مشخصهای برای موادی که هم عیوب و هم ساختارهای کریستالی را دارند.