معنی فارسی hepatizing

B1

عملیاتی که در آن کبد تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

The process of making something liver-like or affecting the liver.

example
معنی(example):

کبدی کردن کبد برای بهبودی حیاتی است.

مثال:

Hepatizing the liver is crucial for recovery.

معنی(example):

این روش شامل کبدی کردن بافت‌های آسیب‌دیده است.

مثال:

The procedure involves hepatizing affected tissues.

معنی فارسی کلمه hepatizing

: معنی hepatizing به فارسی

عملیاتی که در آن کبد تحت تأثیر قرار می‌گیرد.