معنی فارسی hermaphroditically
B1به صورت هرمافرودیتیک، به روشی که شامل هر دو جنس نر و ماده باشد، اشاره دارد.
In a manner involving both male and female reproductive organs.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گونه میتواند هرمافرودیتیک تولیدمثل کند و اطمینان حاصل کند که در شرایط ایزوله بقا پیدا کند.
مثال:
The species can reproduce hermaphroditically, ensuring survival in isolated conditions.
معنی(example):
آنها به گونهای سازگار شدند که به صورت هرمافرودیتیک تولید مثل کنند تا به تغییرات محیطی واکنش نشان دهند.
مثال:
They adapted to reproduce hermaphroditically as a response to environmental changes.
معنی فارسی کلمه hermaphroditically
:
به صورت هرمافرودیتیک، به روشی که شامل هر دو جنس نر و ماده باشد، اشاره دارد.