معنی فارسی hew to

B1

پایبند بودن به، تنظیم کردن بر اساس، عمل کردن بر اساس یک اصل.

To adhere to or follow a principle or rule.

example
معنی(example):

شما باید به قوانین پایبند باشید.

مثال:

You must hew to the rules.

معنی(example):

او به وعده‌هایش پایبند خواهد بود.

مثال:

He will hew to his promises.

معنی فارسی کلمه hew to

: معنی hew to به فارسی

پایبند بودن به، تنظیم کردن بر اساس، عمل کردن بر اساس یک اصل.