معنی فارسی hibernator

B1

جانورانی که در زمان‌های سرد سال به خواب زمستانی می‌روند.

An animal that hibernates during winter to survive cold temperatures.

example
معنی(example):

خرس‌ها به عنوان هابرناتورها معروف هستند زیرا در طول زمستان می‌خوابند.

مثال:

Bears are known as hibernators because they sleep through the winter.

معنی(example):

در طبیعت، یک هابرناتور در ماه‌های سرد انرژی خود را حفظ می‌کند.

مثال:

In nature, a hibernator conserves energy during the cold months.

معنی فارسی کلمه hibernator

: معنی hibernator به فارسی

جانورانی که در زمان‌های سرد سال به خواب زمستانی می‌روند.