معنی فارسی hicky
A2hicky، به نشانهای از محبت یا علاقه بین افراد، بهویژه روی پوست اشاره دارد.
A hicky is a mark or bruise made on the skin, usually giving evidence of affection.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک hicky روی گردنش از مهمانی داشت.
مثال:
He had a hicky on his neck from the party.
معنی(example):
Hicky نشانهای از یک شب پرهیجان بود.
مثال:
The hicky was a mark of a wild night.
معنی فارسی کلمه hicky
:
hicky، به نشانهای از محبت یا علاقه بین افراد، بهویژه روی پوست اشاره دارد.