معنی فارسی highly polished

B2

چیزی که به طور ویژه تمیز و صیقلی است.

Made shiny by polishing; refined and elegant.

example
معنی(example):

سطح بسیار صیقلی در نور می‌درخشید.

مثال:

The highly polished surface gleamed in the light.

معنی(example):

او یک ارائه بسیار صیقلی به هیئت ارائه کرد.

مثال:

He gave a highly polished presentation to the board.

معنی فارسی کلمه highly polished

: معنی highly polished به فارسی

چیزی که به طور ویژه تمیز و صیقلی است.