معنی فارسی hilus

B2

هیلوس، بخش ورودی ارگان‌ها که رگ‌ها و اعصاب عبور می‌کنند.

Similar to hilum; the area where structures enter an organ.

noun
معنی(noun):

A hilum.

example
معنی(example):

هیلوس کلیه برای عملکرد آن اهمیت دارد.

مثال:

The hilus of the kidney is important for function.

معنی(example):

پزشکان هیلوس را برای درک بیماری‌های کلیوی مطالعه می‌کنند.

مثال:

Doctors study the hilus to understand kidney diseases.

معنی فارسی کلمه hilus

: معنی hilus به فارسی

هیلوس، بخش ورودی ارگان‌ها که رگ‌ها و اعصاب عبور می‌کنند.