معنی فارسی hinderer
B1شخصی که موانعی برای انجام کارها ایجاد میکند.
A person or thing that obstructs or delays progress.
- NOUN
example
معنی(example):
او اغلب به عنوان مانع پیشرفت دیده میشود.
مثال:
He is often seen as a hinderer of progress.
معنی(example):
آنها معتقدند که یک مانع باید از تیم حذف شود.
مثال:
They believe that a hinderer should be removed from the team.
معنی فارسی کلمه hinderer
:
شخصی که موانعی برای انجام کارها ایجاد میکند.