معنی فارسی hindersome

B1

صفتی به معنای مزاحم یا آزاردهنده، که به فضای نا مناسب ایجاد می کند.

Causing hindrance or inconvenience.

example
معنی(example):

نظرات عقب‌نشین او بحث را awkward کرد.

مثال:

Her hindersome comments made the discussion awkward.

معنی(example):

قوانین عقب‌نشین اجازه نمی‌داد به راحتی بازی کنیم.

مثال:

The hindersome rules made it hard to play freely.

معنی فارسی کلمه hindersome

: معنی hindersome به فارسی

صفتی به معنای مزاحم یا آزاردهنده، که به فضای نا مناسب ایجاد می کند.