معنی فارسی hippiehood
B2یک نوع سبک زندگی یا زیر فرهنگی که در آن فردیت، آزادی و خلاقیت غالب است و معمولاً با جنبشهای ضدفرهنگی و اجتماعی همراه است.
A cultural lifestyle marked by a spirit of peace, love, and artistic expression, often associated with the 1960s counterculture.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمندان جوان از زندگی در یک هپیهود که خلاقیت در آن شکوفا بود لذت میبردند.
مثال:
The young artists enjoyed living in a hippiehood where creativity thrived.
معنی(example):
در دهه ۱۹۶۰، چندین محله به خاطر فرهنگ هپیهودشان شناخته شدند.
مثال:
In the 1960s, several neighborhoods became known for their hippiehood culture.
معنی فارسی کلمه hippiehood
:
یک نوع سبک زندگی یا زیر فرهنگی که در آن فردیت، آزادی و خلاقیت غالب است و معمولاً با جنبشهای ضدفرهنگی و اجتماعی همراه است.