معنی فارسی hippier
B1شخصی که به سبک زندگی و باورهای هپیهودی گرایش دارد و از اصول صلح و آزادی حمایت میکند.
Someone who embraces a lifestyle associated with the hippie culture, promoting peace, love, and nonconformity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او هر چه بیشتر زندگی را با صلح و عشق پذیرفت، تبدیل به فردی هپیتر شد.
مثال:
She became more hippier as she embraced a lifestyle of peace and love.
معنی(example):
بسیاری از مردم او را نسبت به دوستان محافظهکارش هپیتر میدانند.
مثال:
Many people consider him to be a hippier compared to his conservative friends.
معنی فارسی کلمه hippier
:
شخصی که به سبک زندگی و باورهای هپیهودی گرایش دارد و از اصول صلح و آزادی حمایت میکند.