معنی فارسی hit the farter
B1به یک فاحشه یا فرد بدنام برخورد کردن.
To slam into someone perceived in a derogatory or foolish manner.
- IDIOM
example
معنی(example):
او در تلاش برای گرفتن توپ به سوی عطرزن برخورد کرد.
مثال:
He hit the farter while trying to catch the ball.
معنی(example):
آنها در وسط بازی به سوی عطرزن برخورد کردند.
مثال:
They hit the farter in the middle of the game.
معنی فارسی کلمه hit the farter
:
به یک فاحشه یا فرد بدنام برخورد کردن.