معنی فارسی hoarded
B2ذخیره شده به گونهای که برای مدت طولانی نگهداری شده است.
Kept or accumulated over time.
- verb
verb
معنی(verb):
To amass, usually for one's own private collection.
example
معنی(example):
مواد انباشتهشده بالاخره استفاده شدند.
مثال:
The hoarded supplies were finally used.
معنی(example):
او سالها کتابها را انباشته کرده بود.
مثال:
He had hoarded books for years.
معنی فارسی کلمه hoarded
:
ذخیره شده به گونهای که برای مدت طولانی نگهداری شده است.