معنی فارسی home-boys

B1

جمعی از پسران نزدیک و دوستان که معمولاً با هم وقت می‌گذرانند.

A group of close male friends who typically spend time together.

example
معنی(example):

پسران خانه‌نشین در حال برنامه‌ریزی یک مسافرت هستند.

مثال:

The home-boys are planning a trip together.

معنی(example):

همه پسران خانه‌نشین برای یک باربیکیو در آخر هفته ملاقات کردند.

مثال:

All the home-boys met up for a barbecue on the weekend.

معنی فارسی کلمه home-boys

: معنی home-boys به فارسی

جمعی از پسران نزدیک و دوستان که معمولاً با هم وقت می‌گذرانند.