معنی فارسی homeplace

B1

مکان یا محلی که فرد در آن بزرگ شده است یا به آن تعلق دارد.

The place where one lives or where one is from, often associated with a sense of belonging.

example
معنی(example):

خانواده برای تعطیلات در مکان خانه خود جمع می‌شدند.

مثال:

The family used to gather at their homeplace for holidays.

معنی(example):

پس از سال‌ها، او به مکان خانه‌اش بازگشت.

مثال:

After many years, he returned to his homeplace.

معنی فارسی کلمه homeplace

: معنی homeplace به فارسی

مکان یا محلی که فرد در آن بزرگ شده است یا به آن تعلق دارد.