معنی فارسی homesteading
B2خانهنشینی، فرایند ساختن و مدیریت یک خانه در یک زمین، معمولاً شامل کشاورزی.
The practice of settling on and improving a piece of land for personal use.
- verb
verb
معنی(verb):
To acquire or settle on land as a homestead.
example
معنی(example):
خانهنشینی میتواند یک سبک زندگی پاداشدهنده باشد.
مثال:
Homesteading can be a rewarding lifestyle.
معنی(example):
او به خانهنشینی برای خودکفایی علاقهمند است.
مثال:
She is interested in homesteading for self-sufficiency.
معنی فارسی کلمه homesteading
:
خانهنشینی، فرایند ساختن و مدیریت یک خانه در یک زمین، معمولاً شامل کشاورزی.