معنی فارسی hominem

C1

اشاره به نوعی استدلال که در آن شخص به جای موضوع به خود شخص حمله می‌شود.

A reference to an argument that attacks a person's character rather than addressing the issue.

example
معنی(example):

استدلال‌ها به سوی مغالطه هم‌نیشنل بود.

مثال:

The arguments were directed at the hominem fallacy.

معنی(example):

او نظری هم‌نیتی مطرح کرد که بحثی به وجود آورد.

مثال:

He made a hominem remark that sparked debate.

معنی فارسی کلمه hominem

: معنی hominem به فارسی

اشاره به نوعی استدلال که در آن شخص به جای موضوع به خود شخص حمله می‌شود.