معنی فارسی hominesses
B1جمع صمیمیت، حس خانگی و راحتی در مکانهای مختلف.
The various qualities of being cozy or homely.
- NOUN
example
معنی(example):
صمیمیتهای هر دو خانه متفاوت اما جذاب بودند.
مثال:
The hominesses of both houses were different but charming.
معنی(example):
ما درباره صمیمیتهایی که در حین بازدید تجربه کردیم صحبت کردیم.
مثال:
We discussed the hominesses we experienced while visiting.
معنی فارسی کلمه hominesses
:
جمع صمیمیت، حس خانگی و راحتی در مکانهای مختلف.