معنی فارسی homotonously

B1

به توصیف شیوه‌ای اشاره دارد که در آن اقدامات یا ویژگی‌ها به صورت یکنواخت و بدون تغییر انجام می‌شود.

Describes an action or state occurring in a uniform manner.

example
معنی(example):

صدا به‌طور هموتونیک در سراسر سالن طنین‌انداز شد.

مثال:

The sound echoed homotonously throughout the hall.

معنی(example):

کارها به‌طور هموتونیک انجام شد که به نتایج قابل پیش‌بینی منجر شد.

مثال:

The tasks were completed homotonously, leading to predictable outcomes.

معنی فارسی کلمه homotonously

: معنی homotonously به فارسی

به توصیف شیوه‌ای اشاره دارد که در آن اقدامات یا ویژگی‌ها به صورت یکنواخت و بدون تغییر انجام می‌شود.