معنی فارسی hoodedness
B1هوددنس، ویژگی یا حالت داشتن کلاهی با لبههای افتاده که معمولاً بر روی سر قرار میگیرد.
The state or quality of being hooded or having a hood.
- NOUN
example
معنی(example):
هُودِدنسِ فیگور در سایهها باعث شد که دیدن صورت او سخت باشد.
مثال:
The hoodedness of the figure in the shadows made it hard to see their face.
معنی(example):
هوددنس میتواند به طور معمول حاکی از رمز و راز یا خطر باشد.
مثال:
Hoodedness can often imply mystery or danger.
معنی فارسی کلمه hoodedness
:
هوددنس، ویژگی یا حالت داشتن کلاهی با لبههای افتاده که معمولاً بر روی سر قرار میگیرد.