معنی فارسی horizonal
B1افقی، مربوط به سمت چپ و راست یا موازی با افق.
Relating to or situated along the horizon; parallel to the ground.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تصویر دارای چیدمان افقی است که آن را متعادل میکند.
مثال:
The picture has a horizonal layout that makes it look balanced.
معنی(example):
خط افقی چشم را به سمت دیگر صفحه میکشد.
مثال:
The horizonal line draws the eye across the page.
معنی فارسی کلمه horizonal
:
افقی، مربوط به سمت چپ و راست یا موازی با افق.