معنی فارسی horizontality
B2افقی بودن، ویژگیای که به سمت افق یا بالای سطح زمین اشاره دارد.
The quality of being horizontal, indicating a flat and level nature.
- NOUN
example
معنی(example):
افقی بودن منظر احساس آرامش را ایجاد کرد.
مثال:
The horizontality of the landscape created a sense of calm.
معنی(example):
هنرمندان اغلب از افقی بودن برای نشان دادن ثبات در آثار خود استفاده میکنند.
مثال:
Artists often use horizontality to depict stability in their work.
معنی فارسی کلمه horizontality
:
افقی بودن، ویژگیای که به سمت افق یا بالای سطح زمین اشاره دارد.