معنی فارسی hornily

B1

هورنی به معنای به شکل برانگیزنده یا حیوانی عمل کردن است.

In a manner that shows sexual desire or interest.

example
معنی(example):

او به طرز هورنی به او نگاه کرد و او را ناراحت کرد.

مثال:

He looked at her hornily, making her feel uncomfortable.

معنی(example):

شخصیت به طرز هورنی رفتار کرد و توجه را در صحنه جلب کرد.

مثال:

The character acted hornily, drawing attention in the scene.

معنی فارسی کلمه hornily

: معنی hornily به فارسی

هورنی به معنای به شکل برانگیزنده یا حیوانی عمل کردن است.