معنی فارسی hornish

B1

مربوط به صدا یا احساس شبیه به صدای یک Horn که معمولاً در گوش‌خراش و یا تحریک‌آمیز است.

Relating to or resembling the sound of a horn; loud and harsh.

example
معنی(example):

صدای گوش‌خراش در جنگل طنین‌انداز شد.

مثال:

The hornish sound echoed through the forest.

معنی(example):

این یک هشدار گوش‌خراش بود که چیزی نزدیک است.

مثال:

It was a hornish warning that something was near.

معنی فارسی کلمه hornish

: معنی hornish به فارسی

مربوط به صدا یا احساس شبیه به صدای یک Horn که معمولاً در گوش‌خراش و یا تحریک‌آمیز است.