معنی فارسی hornito
B1پدیدهای مرتبط با فعالیتهای آتشفشانی که به موجب آن گازها از زمین خارج میشوند.
A small volcanic vent or formation, often associated with past volcanic activity.
- NOUN
example
معنی(example):
ما یک هورنیتو کوچک در میدان لاوا پیدا کردیم.
مثال:
We found a small hornito in the lava field.
معنی(example):
هورنیتو نشانهای از فعالیتهای آتشفشانی گذشته بود.
مثال:
The hornito was a sign of past volcanic activity.
معنی فارسی کلمه hornito
:
پدیدهای مرتبط با فعالیتهای آتشفشانی که به موجب آن گازها از زمین خارج میشوند.