معنی فارسی horological
B2مربوط به علم یا هنر ساعتسازی.
Pertaining to horology or the study of timekeeping.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در دانشگاه مهندسی هورولوژیک را میخواند.
مثال:
He is studying horological engineering at university.
معنی(example):
انجمن هورولوژیک یک بار در ماه دیدار میکند.
مثال:
The horological society meets once a month.
معنی فارسی کلمه horological
:
مربوط به علم یا هنر ساعتسازی.
