معنی فارسی horse around

B2

بازی کردن یا وقت گذرانی بدون هدف خاص، معمولاً به صورت شلوغ و بی‌هدف.

To engage in playful or silly behavior.

verb
معنی(verb):

To fiddle or play; to clown; to do nothing of consequence or importance.

مثال:

Can we quit horsing around and get some work done?

example
معنی(example):

کودکان در زمان استراحت دوست دارند بازی کنند.

مثال:

The kids love to horse around during recess.

معنی(example):

بس کنید و به کارتان برسید!

مثال:

Stop horsing around and get to work!

معنی فارسی کلمه horse around

: معنی horse around به فارسی

بازی کردن یا وقت گذرانی بدون هدف خاص، معمولاً به صورت شلوغ و بی‌هدف.