معنی فارسی horseback

B2 /ˈhɔɹsˌbæk/

به معنای سوار بر اسب، نشان دهنده عمل سوار شدن بر روی اسب.

Riding on the back of a horse.

noun
معنی(noun):

(usually with on, upon, etc.) The back of a horse.

معنی(noun):

A ridge of sand, gravel, and boulders.

adverb
معنی(adverb):

On the back of a horse.

مثال:

He rode horseback into town.

example
معنی(example):

او عاشق سوارکاری در کوه‌ها است.

مثال:

She loves riding horseback in the mountains.

معنی(example):

او از دوران کودکی سوارکاری را یاد گرفت.

مثال:

He learned to ride horseback as a child.

معنی فارسی کلمه horseback

: معنی horseback به فارسی

به معنای سوار بر اسب، نشان دهنده عمل سوار شدن بر روی اسب.