معنی فارسی horseshoer
B1حیوانساز، فردی است که وظیفه نصب و نگهداری سمهای اسب را بر عهده دارد.
A person who shoes horses.
- NOUN
example
معنی(example):
حیوانساز پای اسب را با سمهای جدید آماده کرد.
مثال:
The horseshoer fitted new shoes on the horse.
معنی(example):
یک حیوانساز ماهر برای حفظ سلامت اسب ضروری است.
مثال:
A skilled horseshoer is essential for maintaining a horse's health.
معنی فارسی کلمه horseshoer
:
حیوانساز، فردی است که وظیفه نصب و نگهداری سمهای اسب را بر عهده دارد.