معنی فارسی hospitalary

B2

وابسته به بیمارستان و خدمات مربوط به نگهداری و مراقبت از بیماران.

Relating to or connected with hospitals and their services.

example
معنی(example):

خدمات بیمارستانی راحتی بیماران را تضمین کرد.

مثال:

The hospitalary services ensured the patients' comfort.

معنی(example):

در بیمارستان، شیوه‌های بیمارستانی بسیار حیاتی هستند.

مثال:

In the hospital, hospitalary practices are vital.

معنی فارسی کلمه hospitalary

: معنی hospitalary به فارسی

وابسته به بیمارستان و خدمات مربوط به نگهداری و مراقبت از بیماران.