معنی فارسی humanbeing

B1

انسان، فردی از نوع Homo sapiens، به ویژه به نظر و ویژگی‌های او اشاره دارد.

An individual member of the species Homo sapiens, often used in a philosophical or ethical context.

example
معنی(example):

هر انسان دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است.

مثال:

Each humanbeing has unique qualities.

معنی(example):

بودن یک انسان شامل حقوق و مسئولیت‌های مختلفی است.

مثال:

Being a humanbeing comes with both rights and responsibilities.

معنی فارسی کلمه humanbeing

: معنی humanbeing به فارسی

انسان، فردی از نوع Homo sapiens، به ویژه به نظر و ویژگی‌های او اشاره دارد.