معنی فارسی humpier

B2

به معنای برجسته‌تر یا برآمده‌تر، به ویژه در زمینه زمین یا موقعیت.

More elevated or rounded; often used in describing terrain.

example
معنی(example):

این تپه برآمدگی بیشتری نسبت به تپه‌ای که دیروز بالا رفتیم دارد.

مثال:

This hill is humpier than the one we climbed yesterday.

معنی(example):

من مسیر برآمدگی‌دارتر را ترجیح می‌دهم زیرا چالش‌برانگیزتر است.

مثال:

I prefer the humpier route because it's more challenging.

معنی فارسی کلمه humpier

: معنی humpier به فارسی

به معنای برجسته‌تر یا برآمده‌تر، به ویژه در زمینه زمین یا موقعیت.