معنی فارسی humpiest
B2به معنای برجستهترین یا برآمدهترین، به خصوص در زمینه زمین یا مکان.
The most elevated or rounded; usually refers to trails or paths with significant bumps.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پر پیچ و خمترین مسیر در تمام پارک است.
مثال:
This is the humpiest path in the entire park.
معنی(example):
وقتی در تپهها پیادهروی میکردیم، پر پیچ و خمترین مسیرها را پیدا کردیم.
مثال:
We found the humpiest trails while hiking in the hills.
معنی فارسی کلمه humpiest
:
به معنای برجستهترین یا برآمدهترین، به خصوص در زمینه زمین یا مکان.