معنی فارسی hundredpenny

B1

سکه‌ای که معادل صد پنی است، گاهی به عنوان ارز از آن یاد می‌شود.

A coin that is worth one hundred pennies, often used in discussions about currency.

example
معنی(example):

او یک سکه صد پنی روی زمین پیدا کرد.

مثال:

He found a hundredpenny coin on the ground.

معنی(example):

ارزش یک سکه صد پنی اغلب نادیده گرفته می‌شود.

مثال:

The value of a hundredpenny is often overlooked.

معنی فارسی کلمه hundredpenny

: معنی hundredpenny به فارسی

سکه‌ای که معادل صد پنی است، گاهی به عنوان ارز از آن یاد می‌شود.