معنی فارسی hurtfully
B1به صورت آسیب زننده و رنجآور.
In a manner that causes pain or distress.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول بحث به طور آسیب زنندهای با دوستش صحبت کرد.
مثال:
She spoke hurtfully to her friend during the argument.
معنی(example):
او اغلب به طور آسیب زنندهای به همکلاسیهایش طعنه میزند.
مثال:
He often hurtfully teases his classmates.
معنی فارسی کلمه hurtfully
:
به صورت آسیب زننده و رنجآور.