معنی فارسی hurtingest
B1دردناکترین، نشان دهندهٔ حداکثر آسیب و رنج.
The most painful or distressing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او دردناکترین تجربه زندگیاش را زمانی که حیوان خانگیاش را از دست داد، داشت.
مثال:
He had the hurtingest experience of his life when he lost his pet.
معنی(example):
به عقیده او، آن لحظه دردناکترین بود.
مثال:
In his opinion, that was the hurtingest moment.
معنی فارسی کلمه hurtingest
:
دردناکترین، نشان دهندهٔ حداکثر آسیب و رنج.