معنی فارسی hushel

B1

صدای آرامی که به آرامش کمک می‌کند.

A gentle sound that brings calmness.

example
معنی(example):

او به آرامی به دوستی‌اش آرامش بخشید.

مثال:

He silent hushel to calm his friend down.

معنی(example):

صدای وزش باد درختان آرامش بخش بود.

مثال:

The hushel of wind through the trees was soothing.

معنی فارسی کلمه hushel

: معنی hushel به فارسی

صدای آرامی که به آرامش کمک می‌کند.