معنی فارسی husher

B1

کسی که سعی می‌کند ان‌ها را آرام کند یا ساکت کند.

A person who quiets others or maintains silence.

example
معنی(example):

سکوت‌کننده جمعیت پر سر و صدا را در کنسرت آرام کرد.

مثال:

The husher quieted the noisy crowd at the concert.

معنی(example):

به عنوان سکوت‌کننده، کار او حفظ سکوت بود.

مثال:

As a husher, her job was to maintain silence.

معنی فارسی کلمه husher

: معنی husher به فارسی

کسی که سعی می‌کند ان‌ها را آرام کند یا ساکت کند.