معنی فارسی ice machine
B1دستگاه یخی، وسیلهای که یخ تولید میکند.
A device that creates and dispenses ice.
- noun
noun
معنی(noun):
An icemaker.
example
معنی(example):
دستگاه یخ خراب است.
مثال:
The ice machine is broken.
معنی(example):
ما باید دستگاه یخ را پر کنیم.
مثال:
We need to refill the ice machine.
معنی فارسی کلمه ice machine
:
دستگاه یخی، وسیلهای که یخ تولید میکند.