معنی فارسی ice skate

A2

اسکیت یخ، وسیله‌ای برای لغزش بر روی یخ که معمولاً به کفش متصل می‌شود.

A shoe with a blade attached used for skating on ice.

noun
معنی(noun):

A light boot, fitted with a blade, used for ice skating.

example
معنی(example):

من اسکیت‌های یخ خود را پوشیدم تا بر روی زمین یخ سر بخورم.

مثال:

I put on my ice skates to glide on the rink.

معنی(example):

آیا می‌دانی چگونه اسکیت یخ بزنی؟

مثال:

Do you know how to ice skate?

معنی فارسی کلمه ice skate

: معنی ice skate به فارسی

اسکیت یخ، وسیله‌ای برای لغزش بر روی یخ که معمولاً به کفش متصل می‌شود.