معنی فارسی ice station

C1

ایستگاه یخی، جایی است که در آن فعالیت‌های مرتبط با یخ و برف انجام می‌شود.

A facility for research or activities related to ice.

example
معنی(example):

ایستگاه یخی در نزدیکی یخچال طبیعی قرار دارد.

مثال:

The ice station is located near the glacier.

معنی(example):

دانشمندان برای تحقیقات اقلیمی ایستگاه یخی را مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study the ice station for climate research.

معنی فارسی کلمه ice station

: معنی ice station به فارسی

ایستگاه یخی، جایی است که در آن فعالیت‌های مرتبط با یخ و برف انجام می‌شود.