معنی فارسی iceblock

B1

تکه‌ای بزرگ از یخ که معمولاً برای خنک کردن چیزها استفاده می‌شود.

A large piece of frozen water used for cooling.

noun
معنی(noun):

A block of ice.

معنی(noun):

An ice lolly.

example
معنی(example):

ما از یک تکه یخ برای سرد نگه داشتن نوشیدنی‌ها استفاده کردیم.

مثال:

We used an iceblock to keep our drinks cold.

معنی(example):

تکه یخ در آفتاب به سرعت ذوب شد.

مثال:

The iceblock melted quickly in the sun.

معنی فارسی کلمه iceblock

: معنی iceblock به فارسی

تکه‌ای بزرگ از یخ که معمولاً برای خنک کردن چیزها استفاده می‌شود.