معنی فارسی iceboat

B2

یخ‌کش، نوعی قایق طراحی شده برای حرکت بر روی یخ.

A type of boat designed for racing or sailing on ice.

noun
معنی(noun):

An ice yacht.

معنی(noun):

An icebreaker; a ship that breaks through ice.

example
معنی(example):

آنها یخ‌کش را در دریاچه یخ زده مسابقه دادند.

مثال:

They raced the iceboat across the frozen lake.

معنی(example):

یک یخ‌کش به آرامی روی یخ حرکت می‌کند.

مثال:

An iceboat glides smoothly over the ice.

معنی فارسی کلمه iceboat

: معنی iceboat به فارسی

یخ‌کش، نوعی قایق طراحی شده برای حرکت بر روی یخ.