معنی فارسی icefishing

B1

فرایند شکار ماهی در فصول سرد و بر روی یخ که نیاز به تجهیزات خاص دارد.

The activity of catching fish through the ice on frozen lakes or rivers.

verb
معنی(verb):

To fish through a hole cut into ice.

example
معنی(example):

ماهیگیری یخی به تجهیزات ویژه‌ای نیاز دارد.

مثال:

Icefishing requires special equipment for success.

معنی(example):

آن‌ها از ماهیگیری یخی در تعطیلات زمستانی خود لذت بردند.

مثال:

They enjoyed icefishing during their winter vacation.

معنی فارسی کلمه icefishing

: معنی icefishing به فارسی

فرایند شکار ماهی در فصول سرد و بر روی یخ که نیاز به تجهیزات خاص دارد.