معنی فارسی icefree

B1

به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن سطح یخ وجود ندارد.

Describing a state or condition where there is no ice present.

adjective
معنی(adjective):

Free of all ice, not covered in ice.

example
معنی(example):

شرایط بدون یخ امکان ناوبری آسان‌تر را در رودخانه فراهم کرد.

مثال:

The icefree conditions allowed for easier navigation on the river.

معنی(example):

در تابستان، دریاچه معمولاً بدون یخ است.

مثال:

During the summer, the lake is usually icefree.

معنی فارسی کلمه icefree

: معنی icefree به فارسی

به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن سطح یخ وجود ندارد.