معنی فارسی icesheet
B1یخبرف، تودهای از یخ است که به طور یکنواخت بر روی زمین قرار دارد.
A large continuous mass of ice extending over a land surface.
- noun
noun
معنی(noun):
A broad glacial mass with a relatively flat surface.
example
معنی(example):
یک یخبرف میتواند در بعضی مناطق چند مایل ضخامت داشته باشد.
مثال:
An icesheet can be miles thick in some areas.
معنی(example):
اصطلاح یخبرف به طور خاص به ساختارهای یخی در مقیاس بزرگ اشاره دارد.
مثال:
The term icesheet refers specifically to large scale ice formations.
معنی فارسی کلمه icesheet
:
یخبرف، تودهای از یخ است که به طور یکنواخت بر روی زمین قرار دارد.