معنی فارسی ichnographic

C1

ایچنوگرافیک، مرتبط با نمایه‌سازی ردها و نشانه‌های موجودات زنده در محیط، به خصوص در زمینه فسیل‌ها.

Relating to the graphic representation of traces or footprints of organisms, especially in paleontology.

example
معنی(example):

نمایش ایچنواگرافیک فسیل، ردیابی‌های برجای مانده از موجودات باستانی را نشان داد.

مثال:

The ichnographic representation of the fossil showed the traces left by ancient organisms.

معنی(example):

من یک تصویر ایچنواگرافیک را مطالعه کردم تا رفتار حیوانات ماقبل تاریخ را درک کنم.

مثال:

I studied an ichnographic image to understand the behavior of prehistoric animals.

معنی فارسی کلمه ichnographic

: معنی ichnographic به فارسی

ایچنوگرافیک، مرتبط با نمایه‌سازی ردها و نشانه‌های موجودات زنده در محیط، به خصوص در زمینه فسیل‌ها.