معنی فارسی iconoclasticism
C1حرکت یا نگرشی که با نمادها و با باورهای سنتی مخالفت میکند و آنها را بر هم میزند.
The rejection or destruction of religious or established beliefs, typically represented by icons.
- NOUN
example
معنی(example):
نمادشکنی اغلب در دوران تغییرات اجتماعی بوجود میآید.
مثال:
Iconoclasticism often arises during periods of social change.
معنی(example):
نمادشکنی این جنبش، هنجارهای مستقر در دنیای هنر را به چالش کشید.
مثال:
The movement's iconoclasticism challenged the established norms of the art world.
معنی فارسی کلمه iconoclasticism
:
حرکت یا نگرشی که با نمادها و با باورهای سنتی مخالفت میکند و آنها را بر هم میزند.